عکسهای پایانی تابستون 92 سری 1
دلم می خواد آروین جونم که بوسه بارونت کنم
تموم عشق و هستیمو نثار اون جونت کنم
دلم می خواد که هرنفس جونمو قربونت کنم
ماه وستاره ها رو باز ، فدای چشمونت کنم
دلم می خواد که خنده هات قلبمو ازجا بکنه
بهت بگم عاشقتم دوست دارم یه عالمه
دلم می خواد نگاهتو ، تو خاطرم قاب بکنم
چشمی که بدخواهمونه بخاطرت چال بکنم
دلم می خواد دریا باشم ، کویر رو پیمونه کنم
تو ، صدف دلم بشی من تو دلت خونه کنم
دلم می خواد که خنده هات قلبمو ازجا بکنه
بهت بگم آروین جونم هم نفسم، همه امید، همه کسم عاشقتم دوست دارم یه عالمه هر چی بگم بازم کمه
بازم کمه بازم کمه ...
میگن بچه باید سرش تو کتاب باشه مثه ایشوووووووون
این اولین کتابته که هممممممممممممممممممه حروف و کلماااااااااااااااااااااااااتشو یاد گرفتی
قربون پسرم که عاشق کتاب و کتابخونیه
آخ من فدای اون طرز نشستنت بشم
آروین جون از این بازی هم خیلی خوشت می یاد
سبد ها رو می چینیم و توپها و مکعب های پارچه ای رو شوت می کنیم توشون
برای اینکه تقلبی در کار نباشه و بازی در محیط سالم برگزاربشه از 3 تا داور بین المللی هم دعوت کردیم تشریف بیارن به مسابقه
بازی با آینه و نور هم خیلی برات جذاب و سرگرم کنندست
ساهه دشتم کداست ؟ سایه دستم کجاست ؟
هر وقت آفتاب می یاد تو اتاقت می گی مامان آهینه بیال ( آیینه بیار )
بلام ساهه ( سایه ) خرگوش و هاپو دلست کن و من هم برات داستانشو تعریف می کنم ...همه بازیهامون با قصه و داستانه ...
پسر مهربونم گاهی می یاد فشار مامان و می گیره
می گی مامان نشیم چجولی ؟ خوبی ؟
چی شدی ؟ می گم فشارم چند بود ؟ میگی اکیه ok
نقاشی روی این سفره های نایلونی رو ، هم تو خیلی دوست داری و هم برای من راحته چون ریخت و پاشت کمتره راحت تر می تونم جمع و جور کنم
با خمیر خاله پیرزن درست کردیم
داری قلش می دی
می گی کدو قل قلو ندیدی پیله زنو
عرشیا جون( نوه خاله مهربون مامانی )
چه کیفی کردید شما 2 تا وروجکهای شیطون بلا
عرشیا جون تو مدرسه تیز هوشا درس می خونه خیلییییییییییییییییییی باهوشو زرنگه
خیلی هم مهربون و آقا
قربون پسر ماهم که داره کایتها رو نگاه می کنه و میگی مامان باددادک ونیگا کن
بالا لفته هووووووووو
همونجا قرار گذاشتیم یه بادبادک درست کنیم اونهم یه بادبادک بزلگ و bozooooooooooooooooolg و خوب بله ( خوشمزه )
بخورم اون زبونتو ...
پسر گلم از 1 تا 15 هم به فارسی و هم انگلیسی بلدی بشماری و از نظر مفهومی تا 5
من تاس و پرت می کنم و تو هر عددی که روش باشه به تعداد همون مهره می گذاری
قربووووووووووووووووووووووون چشمهای ناز با اون مژه های بلند و فر خوردت و نگاه مهربووووووووووووووونت
همیشه همینطور از ته دل بخندی تا مامانیییییییییییییییی حسااااااااااااااااااااااااااااااابی کیف کنم
قربونت برم که با انگشتهای کوشولوت پلو رو اینطور میگذاری تو قاشقت و اگه چند بار هم ریختش باز سعی میکنی با قاشقت بخوری
با هم رفتیم مجتمع تفریحی تجاری پرشیا
خیلی بهمون خوش گذشت ...
اینجا این دختر های ناز و ملوس اومدند پیشت گفتند می تونن با شما عکس بگیرند؟
این هم مانی ،پسر دوست مامان که خیلی دوسش دارم
مامانی بهت گفتم کاغذ بیسکویتو باید کجا بریزی ؟گفتی سطه زباله
مثه نی نی نی
آفرین به آروین تمیزم و آفرین به کتابهای می می نی که اینقدر تاثیر گذاره
اینهم یه هدیه قشنگ از طرف خاله جون (ماهی حباب ساز )
وقتی یه آهنگ شاد میشنوی می یای دستمو می گیری می گی بلقصیم مامان پاسو باهم بلقصیم
اگه بابا هم پاشه میگه نه بابا تو نیگا کن
قربون پسر ماه و یکی یکدونم که مامانی عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشقشه