آروین آروین ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

از لحظه ای که آمدی ...

جشن 1 ماهگی آروین زنبور کوشولو

پسر قشنگم ،آروین نازم ،   آهنگ صدايت با به دنيا آمدنت، زيبا ترين ترانه زندگيم نفس هايت تنها بهانه نفس کشيدنم و وجودت تنها دليل زنده بودنم است پس با من بمان تا زنده بمانم …     تولدت مبارک . . .                   آرش  جون و سروش جونی ( پسر خاله های آروین کوشولو ) آرش جون - علیرضا جون - سروش جون     الیسا جون  عسل خانوم  پارمیدا خانوم ...
28 دی 1390

ناز نگاهت ..............................

    منتظر بودیم تا چشمای خوشگلتو  باز کنی مامانی منتظر نگاهی بود که خستگی رو از تنش بیرون ببره . بابایی منتظر نگاهت بود که عشقو محبت  رو براش به ارمغان بیاره توی اتاق خوبان توی همون جایی که همه می اومدند و چیزی جز صدای نوزادی رو لمس نمی کردند ولی اما بابایی چیز دیگه ای می دید . پسر مهربونم وجودت منو برده بود به سرزمین خوبیها برام عشق آورد و به من فهمونده بود که زندگی شیره جانی داره که تو بودی زندگی زیباست مثل بلور مریم زندگی با تو بی همتاست مثل آبی اسمون دلت . لحظه ها با تو سبک جلوه گری می کنه مثل هوای دل مامانی. اشک با تو راهشو پیدا می کنه و شوق از نگاه من برای تو سرازیر می شه چشا...
24 دی 1390

انتظار..... و صبح تولد..............

    سلام و هزار تا سلام به زندگی  اون شب با مامانی تا پاسی از شب صحبت کردیم چقدر زیبا بود عزیز دلم قرار بود دقیقا روز تولد بابایی دنیا بیای دقیقا 22 مهر و روز جمعه که نمی دونم این خانم دکتر احمدیان یهو نظرش عوض شد و روز 24 مهر رو برای تولد ماه زندگی ما انتخاب کرد. مامانی پشت سر هم از تو تعریف می کرد که پسرم گله. پسرم ماهه و از اینجور حرفها. منم که دل تو دلم نبود و خودمو کنترل می کردم نمیدونم کی خوابمون برد بعدها مامانی بهم گفت که اون شب تا صبح نخوابید و همه اش استرس داشت. یکشنبه 24 مهرماه 1390 شده بود و آفتاب اومده بود بالا و گاهی باران رحمت خداوندی به بارش می گرفت اولش هوا خوب بود و...
24 آذر 1390