سفرنامه
آروین جون شما از همون موقع که تو دل مامانی بودی دائم در سفر بودی . هنوز 2 ماهت نشده بود که به اتفاق دوستهای صمیمی مون که تو شهر پونای هندوستان هم دانشگاهی بودیم برای گشت و گذار به دهلی نو وبعد شهر آگرا برای دیدن تاج محل و جیپور بعدش گوا و بنبئی و.... خیلی از شهرای دیگه هندوستان رو دیدن کردیم . چقدر دلمون واسه اون روزا تنگ شده .روزهای به یاد ماندنی و شادی رو اونجا داشتیم و البته خیلی خیلی خوش به حال شما شد چون مامانی همه لوازم سیسمونی رو حتی تا4 سالگیت رو از همونجا از شاپ های برند ( mothercare & bossini & benetton &..برای گل پسری خریدم بعدش حدود 20 یا 21 هفته بودی که اومدیم ایران ،چون دیگه درسمون تموم شده بود . قبل از عید نوروز یه 10 روزی رو گیلان بودیم و اکثر شهرها رو گشتیم و اوایل نوروز هم برای رفتن به عروسی عمه راضی جون به لامرد شیراز رفتیم و در راه برگشت هم شهرهای اصفهان و نطنز وابیانه دیدن کردیم که واقعا تعطیلات خوبی بود و خوش گذشت . شما اون موقع 5 ماهت تموم شده بود . تو 7 ماهگیت هم سمت ییلاقهای شمال کشور امیری و دماوند گشت و گذار کردی . یک هفته بعد از جشن 1 سالگیت که به خونه جدید خودمون نقل مکان کردیم برای استراجت به استان خراسان سفر کردیم که به زیارت امام رضا مشرف شدی تو مسیر یه چند روزی شیروان خونه خاله سیمین ( خاله بابایی ) بعدش خونه خاله زهرا تو بجنورد که عمه ثمینا جونم به تازگی عروس خاله شده رفتیم و 2 روز هم اسفراین خونه دایی بابایی و دخترشون بودیم که همه جا بهمون خیلی خوش گذشت . تازه از این سفر برنگشته بودیم که یه سفر اجباری کاری برای بابایی پیش اومد و مجبور شدیم که به استان لرستان سفر کنیم . ... قبل از اینکه به لرستان بریم یه چند روزی رو اصفهان خونه خاله تبسم جون رفتیم و اونجا حسابی با پسر خاله های دوست داشتنیت خوش گذروندید .
دلمون واسه خونمون دیگه کم کم داره تنگ میشه . ایشالله که این سفر مارکوپلوییمون هم به خوبی تموم شه .
ادامه....