کارهای روزانه آروین جوجو
ای وااای گشنمه چرا کسی چیزی بهم نمی ده بخورم ؟ بهتره برم یه چیزی بخورم بیام .
خوب اول کدوم و بخورم ؟
نون و ولش ، کباب بهتره
نه بذار یه گازهم از نون بگیرم .
حالا 2 لپی نوش جان کنم
این مامانم ول کن ما نیست . هر روز برام کلاسهای مختلف می ذاره . خمیر بازی . نقاشی . زبان خارجکی شن بازی . کتاب خونی ، لگو و یه عالمه چیزهای دیگه . تازه بعد همه اینها میاد یک شیشه روغن چرب و چیل میاره و منو ماساژ میده . البته دست مامانم درد نکنه ها ولی اگه ساعت بخور بخورشو زیاد کنه ممنونش می شم .
من عشقم می کشه اینجوری بشینم نقاشی بکشم ، اشکال داره ؟؟....
یا گاهی اینجوری ،کسی معترضه ؟!...
اینم از سفره شب یلدامون . البته ما شب یلدا اصلی خونه دایی ایمان جونم بودیم و لی بعدش خونه خودمون یه یلدای دیگه برپا کردیم .
آروین جونم مثل مامانش عاشق ماست . هر روز می ری به در یخچال خودتو آویزون می کنی و می گی مامان ما ما بی (ترجمش میشه مامان ماست بده ).
اینجا هم آماده شدی تا با باباجون بری و زباله ها رو بیرون تو سطل زباله بریزی
وبعد مثل همیشه باباجون شما رو می بره حموم
و بعد............. لالا
شب بخیر دلبندم . خوابهای خوب خوب ببینی عزیزدلم .