آروین آروین ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

از لحظه ای که آمدی ...

درد دل مامانی

1391/6/11 18:24
623 بازدید
اشتراک گذاری

 

آروین  فسقلک وروجک ،شکفته شدن گل مهر وجودت در پر مهر ترین ماه سال که مهرش را به شکوفا شدنت مدیون است مبارک

11.gif

 

آروینم ، مامانی این روزا خیلی درگیره،هزارتا کار عقب مونده داره هم باید وسیله هارو جمع کنه (چون داریم نقل مکان می کنیم)وهم چیزی به تولدت نمونده کوشول مامان .

ماشالله  ماشالله این روزها هم خیلی شیطونک شدی. همش دلت می خواد باهات بازی کنیم .

 چقدر زمان زود می گذره  . باورم نمیشه که چه زود داری یک ساله میشی خوشگلکم. (فدات بشم عزیزم ایشالله 120 ساله شی همه ی زندگی من)  پارسال این روزها برای مامانی خیلی دیر می گذشتند .هر ثانیش برام به اندازه یک قرن بودش . آخه می دونی ، مامانی  هم منتظر اومدن گل پسرش بود وهم لحظه شماری می کرد تا بابایی از سفر برگرده .

من و بابا جون 6 سال قبل باهم رفته بودیم به کشور هندوستان واسه اینکه درسمونو ادامه بدیم . ما تصمیم داشتیم وقتی درس مامانی تموم شد یک نی نی داشته باشیم

که یهو ..... خدای مهربون حرف دلمونو شنید و توی فسقلی گوگولی مگولی رو بهمون داد . وقتی تو دلم بودی هنوز 20 هفته ات  تموم نشده بود که مامانی دیگه نتونست اونجا بمونه .برای همین با دایی جون سعید برگشت ایران و بابای مهربونت اونجا موند تا باقی درسشو تموم کنه .

واسه همین  من و تو تا مدتها تنها بودیم . بااینکه همه مثل پروانه دورمون می چرخیدن ولی بازم یک کم ، نه بیشتر از یک کم برامون سخت و دیر گذشت .

 خلا صه آروینم ، یادته  که ،من و تو  با هم کلی فکر کردیم  و نقشه کشیدیم ومن از طرف تو به بابا  زنگ زدم و گفتم :تا شما نیاین آروین هم همون جا می مونه .

نقشه مون هم گرفت وبابا جون به هر زحمتی بود قبل از تولدت خودشو بهمون رسوند .و دلمونو شاد شاد کرد .             

      Smiley baby mother              

 و چند روز بعد آروینم ، توی  یک  روز قشنگ ماه مهر به دنیا  آمدی و با خودت  یک دنیا مهر و محبت آوردی  .دوست دارم پسرم  

 baby21.gif

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

ame samina
18 شهریور 91 11:25
akh akh akh ame fadaye on cheshaye masome beshe k injori negah mikoni
ناهید
18 مرداد 93 12:36
پس درستونو نیمه کاره رها کردید؟
بابا و مامان آروین کوچولو
پاسخ
نه عزیزم درسمو همونجا تموم کردم