سومین بهار آروین 30 ماهه همیشه بهارم مبااااااااااااااااااااااارک

 آروینم

لحظات از آن توست

آبی ؛ سرخ ؛سبز  ؛ سیاه ؛زرد، بنفش ، سفید 

رنگهایی که بایسته است برآنها بزن 

روزهایت رنگ برنگ  زندگیت چون گل قشنگ 

سلام بربهار

سلام بر زندگی

سلام به همه دوست جونای ماهمون 

سلا م برتولد دوباره زمین

سلام بر عشق و مهربانی  

  سلام  بر صبح امیدم

سلام برآفتاب جانم

سلام برجان شیرینم

سلام بر ماه تابانم

سلام بر آرویییییییییینم

سال نو مبارک  

یکم از خودم پذیرایی کنم ...

 تقویم دیواری  93 آروین جونی 

از توبرایت  می نویسم عشق شیرینم

نازنین پسرم چقدر زود داریم حس میکنیم که دیگه بزرگ شدی  دیگه کوچولو نیستی 30 ماهگیت هم رسید و این معنیش اینه  39 ماهه زندگیمون رنگ و بوی خاصی به خودش گرفته اینو بدون که  تو معجزه و ملودیه زیبای زندگیه منی  

 هرقدر ازخوشمزگی و  شیرینیت  از حرفهای قلمبه و متحیرانت  از سوالهای موشکافانت از درک و هوش بالات از استنباطهاو استدلالها و نتیجه گیریهات بگم کم گفتم آدم  جدا  می مونه  که تو واقعا 2سالو نیمته هر قدر  از صدای خوشگلت وقتی آواز سر می دی از قصه ها و شعرها و خیال پردازیهات  که از صبح تا شب  یه ریز و بی ترمز با خودت حرف می زنی   و قصه هایی رو که برات خوندیم برای خودت به زبان شیرینت  و به جای شخصیتهای مختلف  با اداهای شیرینو  و آواهای خنده دار و بامززززززززت    باز خونی می کنی  از حرف زدنات  که اینقدر قشنگ و شمرده صحبت می کنی از مهربونیت و عشق ورزیدن بی حد و حصر   به مامانی از صورت مثه ماهت ، از  موهای نرم  نازت ، ازرونها خوشگل و گوشتالوت ازبازوهای قویت از انرژی کسر نشدنیت و...

بگم کم گفتم 

 من و بابایی بارها و  بارها  همیشه و همیشه خاطرات ، حرفا و حرکات کودکیتو  باهم  ، برات  تعریف میکنیم و چقدر  3 تاییمون ذوق می کنیم  میخندیم  هرگز فراموش نمی کنم برای اولین های تو چقدر ذوق کردیم وخندیدیم و چقدر اشک شوق ریختم  

 پدر و مادر شدن چقدر حس زیبا و وصف نشدنیه  .

 پسر ماهم دیگه برای خودت  و برای ما  بزرگ مرد کوچکی شدی

باورت میشه عزیزکم از حالا میتونیم  روت حساب باز کنیم  مطمئنیم  بازوان  تپلی و ورزیدت  تکیه گاهی مردونه برای من و بابایی  در  آینده نه چندان دور خواهد بود  

از اینکه یه پسر دوساله نیمه چون تو   دارم احساس غرور میکنم

 از اینکه  هروقت می بینی هرکسی چیزی خریده یا جایی رو تمیز کرده  یا غذایی پخته شده و...  بلند بهش می گی دشتت دلد نکنه 

از این اینکه هر وقت  می خوام خونه رو تمیز کنم میگی مامانی شما  تنهایی تمیژ نکن خشته میشی منم کمتت  کنم

 از اینکه وقتی با من یا بابایی برای خرید می ری وقتی نایلونای خرید دستمونه  می گی یکیو بده من بیالم دیده

 بزال  کمت  کنم شما خشته میشید  دشتت دلد می گیله ها 

از اینکه بهم میگی : مامان جون شما فوخولاده ای  میگم یعنی چی

می گی یعنی عالی و  مهلبون

 مامانیه قشنددم  من  عااااااااااشختم 

 از اینکه وقتی سوار تاکسی میشیم خودت به عمو کرایه رو می دی و بهش می گی عمو بفلما

واگه بقیه پولو برمی گردونه می گی نمی خوام ماله خودت   باشه بلو باهاش ببسی بخر(بستنی )

از اینکه وقتی جایی ریخته پاش باشه  می گی ایندا چه خبره  چقدر شلوخ پلوخه  بیا جمش کنیم

 از اینکه اگه کسی عطسه یا سرفه کنه جلوی بینیشو نگیره می گی کال بد کلدی ها 

از اینکه برای من و بابایی و هرکسی خونمون باشه می ری خودت  از کمد لیوان برمیداری و از آبسردکن یخچال برامون آب می ریزی و می گی بفلمایید بلاتون آب سلد  آولدم 

 پسر عزیزو نازم ماهی که خدا تو رو به ما هدیه کرد بهترین نعمتشو نصیبمون کرد  تا زندگیمون  رنگ دیگه ای  بگیره

او خواست و تو مال ما شدی، تو را به خودش می سپاریم که همیشه پشت و پناهت باشد.

 خدا جووووووووووووووونم شکرت.

خودت پسرمونو  حافظ باش 

کاش لایق مادر بودنت باشم چون تو لایق بهترین هایی

((عزیزم من هنوز تو شوک مادر شدنم هستم!))

عشق کپلیه من  عاشقانه دوستت دارم 

 اميدوارم صدها بهاررو ،خوش و خرم و شاد وسلامت  در راه داشته باشي 

 شکلات خوشمزه من 30 ماهگیت مباااااااااااااااااااااارک 

  بفرما  اینهم کادوهات 

 و اون ساعت خوشگل اسپایدر منی که تو دستته

مبااااااااااااااااااااارکت عزییییییییییییییزم

  وقتی تبلیغ تلویزیونی پوشک مولفیکس و مای بیبی رو می بینی   شروع می کنی مثله اونا رقصیدن و خوندن  تازه کل شعرشو هم یاد گرفتی و باهاشون می خونی  مامانی هم دست بکار شدمو یه کلیپ  با ورژن جدید برات درست کردم 

  یه روز هم که با هم تو شهر دور دور می زدیم کارنوال شادی  برای جشن نوروز رو دیدیم خیلی جالب بود و شما هم حسابی  ذوق کردی وقتی حاجی فیروزبه اون بزرگی رو از نزدیک می دیدی 

و فردای همون روز تو تی وی برنامه   گزارشگر من و تو  خودمونو دیدیم و کلی خندیدم از اینکه ماهم  جهانی شدیم 

    و

و اما اتاق تکونی آروین جون

آماده شدن براي شروع يك زندگي تازه.                             

  بفرمایید ادامه مطلب: 

آروین جون شیطون بلام باید یاد آور شم

شونصد ساعت طول کشید تا اتاق جنابعالی تمیز و مرتب شد  

 آروین :

واااااااااااااااای مامان جونم  نگا کن   ماشینمو پیداش کلدم

وااای اینو  نگا کن 

اونو نگا کن 

ایندا چقد درهمه 

اینجالو ببین چقد شلوخ پلوخه و...

و خلاصه ...